تنهایــــــــــــی عاشـــــق مطلب ارسالی ازNazanin

گفتمش آغاز درد عشق چیست؟ گفت آغازش سراسر بندگیست گفتمش پایان آن را هم بگو گفت پایانش همه شرمندگیست گفتمش درمان دردم را بگو گفت درمانی ندارد، بی دواست گفتمش یک اندکی تسکین آن گفت تسکینش همه سوز و فناست!

                                                                                    
                                                   
 
 
از کسي که دوستش داري ساده دست نکش شايد ديگه هيچ کسو مثل اون دوست نداشته باشي... و از کسي که دوستت داره بي تفاوت عبور نکن چون شايدهيچ وقت هيچ کس تو رو مثل اون دوست نداشته باش
                                                          
همیشه مثل یه قطره اشک بعضی ها رو از چشمت بندازی ولی هیچ وقت نمیتونی جلوی اشکی رو بگیری که با رفتن عشقت از چشمت جاری میشه .
                                                        

خدايا ....از عشق امروز چيزي براي فردا بگذار
نگاهي، تصويري، خاطره اي......
براي هنگامي كه فراموش خواهيم كرد روزي چقدر عاشق بوديم.....
 
دست نوشته هاي كسي كه دلخوشي اش همين است....
كه تو مي بيني و مي خواني......
مي خندي و مي روي.......
دست خودم نيست ......
بايد هر روز اضافه كنم....
چون چيزي به پايانم باقي نيست.....
مجبورم چيزي به پايان بگذارم.....
براي................
هيچ...............
عجله دارم
به نام نويسنده اي كه اسمش فراموش شد.
 
چقدر غریب شدم میان این همه آشنا ...

با تماموجودم دلتنگی رو احساس میکنم.

دلتنگیحس و حال و رمق رو ازت میگیره.

دلتنگیرنگ نداره و مثل مه میمونه!

نميدانم در كدام كوچه پس كوچه هاي اين شهر بايد
تو را جستجو كنم؟
نميدانم دليل رفتن تو چه بود؟
نميدانم تنهايي ام را ديگر با چه كسي قسمت كنم؟
نميدانم حرف هايم را به چه كسي بگويم؟
نميدانم به اميد چه كسي بايد زندگي كنم؟
نميدانم به شوق ديدار چه كسي به زندگي ادامه دهم؟
نميدانم.............!
اي كاش بودي؟؟؟؟؟؟
كاش بودي تا سرنوشتم اين نبود....
كاش ميشد زمان را به عقب برگرداند تا خطاهايم را جبران كنم.
كاش صدايم را ميشنيدي كه با تمام وجود فريادميزنم
دوســـــــــــتـت دارم بهترينم.
كاش صداي ناله و گريه هايم را ميشنيدي
كه قلبم و ذهنم همه يك چيز را ميگويند
اين كه عاشقت هستم و تا آخر عمر
عاشقت ميمانم حتي اگر تو مرا نخواهي!
دوســـــــــــــــــــــتت دارم بهترينم..
 
 
حال یهآدمی رو دارم که وسط یک جاده مه گرفته گیر افتاده.

نهمیتونه بره جلو و نه میتونه برگرده عقب.

همونجامیشینه به امید اینکه هوا آفتابی بشه
 
 
 

كاش ميدانستم پس از مرگم چه كسي اولين قطره اشك را
برايم ميريزد. و اولين كسي كه مرا از ياد مي برد كيست
      
من پذيرفتم شكسته عشق را ،
من پذيرفتم كه عشق افسانه است.
اين درد دل آشنا ديوانه است
ميروم از رفتن من شاد باش
از عذاب ديدنم آزاد باش
گرچه تو تنها تر از من ميشوي
آرزو دارم ولي عاشق شوي
آرزو دارم بفهمي درد را
تمام تلخي برخوردهاي سرد را !
غرور هديه شيطان و عشق هديه خداوند
ما هديه شيطان را به هم ميدهيم ولي
هديه خدا را از يكديگر پنهان ميكنيم
   
اگر كسی مرا خواست بگویید رفته باران‌ها را تماشا كند و اگر اصرار كرد
بگویید برای دیدن توفان‌ها رفته است و اگر باز هم سماجت كرد
بگویید رفته است تا ديگر باز نگردد .................    
 
 
یادمون باشه که هیچ کس رو امیدوار نکنیم بعد یک دفعه رهاش
کنیم چون خرد میشه ، میشکنه . آهسته میمیره. یادمون باشه
که قلبمون رو همیشه لطیف نگه داریم تا کسی که به ما
تکیه کرده سرش درد نگیره. یادمون باشه قولی رو که به کسی
میدیم عمل کنیم. یادمون باشه هیچ وقت کسی رو بیشتر از
چند روز چشم به راه نذاریم چون امکان داره زیاد نتونه طاقت بیاره .
یادمون باشه اگه کسی دوستمون داشت بهش نگیم برو
نمیخوام ببینمت چون زندگیشو ازش میگیریم .
           
         
خدا به تو دو تا پا داد تا با آنها راه بری. دو تا دست داد تا نگه داری.
دو تا گوش داد برای شنیدن و دو چشم برای دیدن داد ولی چرا فقط
یک قلب به تو داد؟ چون فلب دوم تو رو به کسی دیگری داد تا
تو آن را پیدا کنی!
 
همیشه مثل یه قطره اشک بعضی ها رو از چشمت بندازی
ولی هیچ وقت نمیتونی جلوی اشکی رو بگیری که با رفتن عشقت از چشمت جاری میشه
 
 
نابینا گفت: دوستت دارم. ماه گفت : تو که منو نمیبینی
چطوری دوستم داری؟
نابینا گفت : اگه می دیدمت عاشق زیبایت می شدم اما
حالا که نمی بینمت
      عاشق خودت هستم ...........
 

منو و تو چه سخت به هم رسیدیم چه آسون از هم جدامون کردن اونا
که تو رو از من گرفتن ندونستن که چی کار کردن نمی دونستن که ت
و دنیای منی نمی دونستن که هر شب توی رویای منی.
چقدر تصویر تو دوره از اون چیزی که می شناختم . از اون
چشمای عاشق کش که دنیامو بهش باختم چه دلگیرن از این
حسی که دیگه با تو نابوده تموم رابطم با تو از اول اشتباه بوده
چقدر تلخه که می دونم به تو دلبستگی دارم چقدر سخته
بدون تو. تو این شب گریه بیدارم.
       فراموشم کنی یا نه دیگه با تو نمی مونم از اینکه با تو سر کردم
                        نمی دونی پشیمونم پشیمونم.
        تو آرومی و می خندی به این قلبی که ویرونه بیا چند لحظه جای
             من ازت چیزی نمی مونه چه تصویری ازت داشتم توی
    رویاء و بیداری نتونستی. نمی خواستی که این حس رو نگه داری.
   تموم عشق و احساسم داره اینجا حروم می شه خداحافظ که این
                             قصه داره اینجا تموم میشه.
 

عاشقت بودم يادت هست......؟
گفتم كه دوستت دارم....
گفتي كه كوچكي براي دوست داشتن
رفتم تا بزرگ شوم
اما آنقدر بزرگ شدم كه يادم رفت عاشقت هستم
 
باز كن پنجره را , بگذار باران را بهتر ببينم ميخواستم روي اين شيشه ي
باران خورده اسم تو را بنويسم
اما...........
چشمانم باريد, دستانم لرزيد باز با خود گفتم هرگاه مرا به خاك سپرديد
در تاريكي گور جايي را هم براي آرزوهايمبگذاريد.
 
شايد اينه سهم من از اين زمونه شايد گريه هاي شبونم جاي شادي مو
گرفته شايد دعا كردن براي تو جاي بقيه ي آرزوهامو گرفته شايد آنقدر
تو سراب چشماي تو پرسه ميزنم كه ديگر برام تو سراب
زندگي جايي نمونده!
 
نمي خوام حالتو بدونم ديگه مردي برام آره همونم
هموني كه زموني قلبشو مي باخت همون كه لحظه هاشو
با تو مي ساخت
همون كه برات هر لحظه مي مرد توي هر هق هقش
اسمتو مي برد
 
مرگ هم حادثه اي ايست مثل افتادن برگ
كه بدانيم پس از خواب زمستاني خاك
نفس سبز بهاري جاريست
زندگي دفتري از خاطره هاست
چشم تا باز كنيم زندگي مي گذرد
ما همه همســــــــــــــــفريم
 
زندگي چيدن سيبي ايست بايد چيد و رفت زندگي تكرار پاييز است
بايد ديد و رفت زندگي رودي ايست جاي هر كي آمد شادمان كوزه اي
پر كرد و رفت قاصدك اين كولي خانه به دوش روزگار. كوچه گردي هاي
خود را زندگي نا اميد رفت.
 
آرزوهايم را در كفن سبز احساس پيچيدم تا در گور قلبم براي هميشه
دفنش كنم زيرا اين گل هاي زود رنج هنوز ناشكفته پرپر مي شوند.
 
 
    بعضي ها عشق را در تبسم رويايي, چشمك, اشك و ستاره مي دانند
    دوستي را در كافي شاپ, رستوران هاي سنتي, دود قليان     مي جويند
      ولي بايد عشق را در قلب پيدا كرد و آن را براي هميشه    احساس كرد.
 
اگر من شاعرم شعرم تو هستي ,اگر من عاشقم عشقم تو هستي,
اگر من يك كتاب كهنه هستم بدان زيبا ترين برگش تو هستي.
 
تو سهم من نبودي به قصه ها سپردمت!

در تنهايي خود لحظه ها را برايت گريه کردم
در بي کسيم براي تو که همه زندگی ام بودي گريه کردم
در حال خنديدن بودم که به ياد خنده هاي سرد و تلخت گريه کردم
در حين دويدن در کوچه هاي زندگي بودم که ناگاه به ياد لحظه هايي که بودي و اکنون نيستي
ايستادم و آرام گريه کردم
ولي اکنون مي خندم آري ميخندم به تمام لحظه هاي بچگانه اي که به خاطرت اشک هايم را
قرباني کردم...
"عظمت عشق"
سعی کن همیشه تنها باشی چون تنها به دنیا آمده ای و تنها از دنیا می رویبگذار خانه
                                      عشقت خالی از وفا نباشد
زیرا آنقدر عظیم است که حتی بر ویرانه های آن هم رحم نمی کندبگذار
           عظمت عشق را درک نکنی تا معنی خاکستر عشق را بدانی!
اما .......
اما .........
اما اگر عاشق شدی وعشقی در وجودت منزل کرد تنها یک نفر را دوست بدار برای یک نفر بخند
و برای یک نفر گریه کن ولی دیگر غم مخور چون دیگر تنها نیستی تنها برای یک نفر
                             قدم بردارتنها برای کسی که دوستش داری
به طوری که وجودت غیر از تو کسی را احساس نکنی!
کاش هرگز به این دنیا نیامده بودم
و حال که آمده ام کاش زودتر مرگم فرا می رسید.
آخر چگونه می توان در این دنیا زندگی کرد؟
دنیایی که در ان آدم ها روزی چندین بار عاشق می شوند.
دنیایی که در ان محبت و صداقت مرده
و جای خود را به بی وفایی و دروغ داده.
دنیایی که در آن دروغ عادت و
بی وفایی و دل شکستن عادت شده است.
دنیایی که در آن عشق را به بها خرید
دنیا رو نگه دارین می خوام پیاده شم.
 
 
   پنداشتن که ساده نوشتن همچون ساده زیستن زیبا است
                                    پس ساده می نویسم خوب من دوستت دارم
يه عاشق غمگين ، در حسرت شبهاي بي ستاره ام
سخت دلتنگم ، سخت بيقرار و بي تابم ...
كجاست شانه هاي گرم و مهربانت ، تا گريه كنم ؟
كجاست آن لبخندهاي عاشقانه ات تا باز هم ديوانه شوم ؟
چرا ديگر درد دلي براي گفتن نداري؟
چرا اشكهايت را از من پنهان مي كني و حرفي براي گفتن نداري ؟
چرا قلب عاشقم را در انتظار چشمانت مي سوزاني ؟
آنقدر دلتنگ چشمانت هستم كه نمي توانم در هيچ چشم
ديگري نگاه كنم آنقدر بيقرارم كه هيچ اتفاقي ،
دل غمگينم را شاد نمي كند
براي گريستن ، شانه هايت را كم دارم.
شانه هايي كه بارها و بارها در خواب و خيال ، تكيه گاه
دل عاشقم بود براي عاشقي ، نگاههاي زيبايت را كم دارم.
نگاههايي كه تنها دليل زندگي و عشقم شد.
چرا ديگر براي غصه ها ، اشكها و دلتنگي هايم جوابي نداري ؟
شب دراز است و من هنوز هم در انتظار نسيم صبح سپيد مانده ام
اي دل ديوانه ي من ! با غمهايت بساز و با اشكهايت بسوز ، اما دم نزنم
 
اگر کلمه دوستت دارم قيام عليه بندهاي ميان من و توست اگر کلمه دوستت دارم
راضي کننده و تسکين دهنده قلب هاست اگر کلمه دوستت دارم پايان همه جدايي
هاست اگر کلمه دوستت دارم نشانگر عشق راستين من به توست اگر
کلمه دوستت دارم کليد زندان من و توست پس با تمام وجود فرياد
ميزنم دوستت دارم

اي عزيز د.وست داشتنيم................
آنگاه كه صداي شكستن قلبم در زير پاي بي وفايان سنگ دل به گوشد مي رسد تو اي بهترين در امتداد راه بي بازگشت
كوچه ي بن بست دلت چنان ويران و سر گردانم كن
كه از خود بي خبر باشم و به خاطر بي رحمي شبنم هم كه شده
شاخه ايگل شقايق در بس قصار قلبم برد از
ياد تا با خون دل و اشك چشمم آن را بپرورانم و آن
را هديه كنم به تمام عاشقان عالم.
هي فلاني مي داني ؟ مي گويند رسم زندگي چنين است...

مي آيند.... مي مانند.... عادت مي دهند.... ومي روند.

وتو در خود مي ماني و تو تنها مي ماني

راستي نگفتي رسم تونيز چنين است؟.... مثل همه فلاني ها....؟

&جدايي&
بدان عشق خوشحالي و سرور و بي معني نيست. نه عشق نشانه ي مرگ است نه هيچ چيز
دلپذيرتر از عشق نيستآن هم عشق دو جوان!
عشق يك نوع عذاب است و نداشتن آن نشانه ي مرگ است. عشق تكيه كننده ي مرگ است
زيرا هم نوع مرگ است. عشق حقيقي اجازه مي دهد كه هر كس راه حقيقي خود را ادامه دهد.
عشق تا زماني عشق است كه به وصال نرسيده باشد.
عشق يعني شادي براي ديدار و نفرت يعني بيذاري از ديدار
عشق هايي كه مانند رعد و برق تند و سريع هستند هرگز پا برجا نخواهد بود.
 

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: عاشقانه ، جدیدترین ها ، ،

تاريخ : جمعه 10 بهمن 1391 | 18:52 | نویسنده : |
.: Weblog Themes By BlackSkin :.